طنزهای نیشگونهی دهخدا
علیاکبر دهخدا (۱۲۵۸-۱۳۳۴ش) افزون بر گردآوری ضربالمثلها در کتابی با عنوان امثال و حکم، برخی از آنها را به زیبایی در طنزهای سیاسی و اجتماعی خود به کار گرفته است. چند تا از آنها را بخوانیم:
?«دیگران کاشتند ما خوردیم»، ما چه کار داریم که بکاریم دیگران بخورند. چشمشان کور آنها هم بعد از ما بیایند یک کاسبی برای خودشان پیش بگیرند. رَمّال بشند، جنگیر بشند، درویش بشند، جامزن بشند، افسونگر بشند، دعانویس بشند، قاری بشند، حجهفروش بشند، شرخر بشند، لولهیندارِ مسجد بشند.
?«نان را باید به نرخ روز خورد»، یعنی مشروطه شد مشروطه بشو، استبداد شد استبداد (کابینهی قرارداد، طرفدار قرارداد، کابینهی ملّی، ملّی). با هیچ کدامشان که شیر نخوردی.
?«هرکه تنها به قاضی رفت»، البته قاضی به او خواهد گفت: دست کن تو جیبت ببین چی داری.
?«خواهی نشوی رسوا»، تو هم سرت را بینداز پایین و در فکر مداخل باش.
?«با خدادادگان ستیزه مکن»، برای اینکه اگر خدا میخواست به تو هم بدهد یک دم گاوی هم به دست تو میداد.
?«هیچ گربهای محض رضای خدا موش نمیگیرد»، مگر گربهی خانهی ما که موشها را میگیرد که نروند گندمهای انبار پیشنماز محّلهمان را بدزدند.
?«جواب ابلهان» یا غیرابلهان را هر وقت نتوانستی بدهی، تو هم بگو: بابی هستی.